آیا تا به حال به این فکر کردهاید که کدام نژاد گوسفند ایرانی برای دامداری شما مناسبتر است؟ اگر شغل یا علاقهتان به پرورش گوسفند گره خورده باشد، شناخت دقیق نژادهای ایرانی نه تنها یک مزیت است، بلکه یک ضرورت به حساب میآید. ایران سرزمینی پهناور با اقلیمهای گوناگون است و همین تنوع آبوهوایی باعث شده که نژادهای متنوعی از گوسفند در نقاط مختلف کشور شکل بگیرند. هر نژاد ویژگیهای خاصی دارد؛ برخی در تولید گوشت برتری دارند، بعضی در شیردهی یا چندقلوزایی شناخته میشوند و گروهی به خاطر پشم یا مقاومت در برابر شرایط سخت آبوهوایی ارزشمندند.
در این مطلب میخواهیم شما را با شناختهشدهترین و برترین نژادهای گوسفندان ایرانی آشنا کنیم، نژادهایی مانند بلوچی، مغانی، افشاری، سنجابی، مهربان، تالشی، ماکویی و سنگسری که هرکدام جایگاه ویژهای در دامداری کشور دارند.
ایران امروز میزبان میلیونها رأس گوسفند است که در استانها و مناطق مختلف پراکندهاند. اگر سری به دامداریهای مناطق کوهستانی و سردسیر بزنید، متوجه میشوید گوسفندان آن نواحی جثهای بزرگتر و توان بدنی بالاتری دارند. این ویژگیها تصادفی نیست، بلکه نتیجه سالها سازگاری با سرمای کوهستان و مرتعهای سخت و کمحاصل است. در مقابل، نژادهایی که در نواحی گرمتر یا نیمهخشک پرورش داده میشوند، سبکتر و سریعتر رشد میکنند تا با شرایط محیطی خود هماهنگ باشند.
نژادهای گوسفندان ایرانی
ایران سرزمینی گسترده با تنوع چشمگیر اقلیمی است، از کوههای سردسیر غرب گرفته تا دشتهای خشک مرکزی و نواحی مرطوب شمال. هرکدام از این مناطق شرایط خاص خود را دارند و همین تفاوتها باعث شکلگیری نژادهای متنوعی از گوسفند در کشور شده است.
بخش قابل توجهی از جمعیت ایران هنوز در روستاها و میان عشایر زندگی میکنند و دامداری برای آنها نه تنها یک شغل، بلکه شیوهای از زیست و تأمین معاش است. پرورش گوسفند در این مناطق نقشی حیاتی در چرخه اقتصادی و فرهنگی ایفا میکند و بخش بزرگی از گوشت قرمز کشور از همین دامداریها تأمین میشود.
در ادامه این مطلب به سراغ معرفی و بررسی ویژگیهای شاخص نژادهای گوسفندان ایرانی میرویم. نژادهایی که هرکدام با شرایط اقلیمی خاصی سازگار شدهاند و نقاط قوت ویژهای در تولید گوشت، شیر یا پشم دارند.
گوسفند بلوچی
گوسفند بلوچی جزو قدیمیترین و شناختهشدهترین نژادهای ایران است که بیشتر در شرق کشور و در استانهایی مثل سیستانوبلوچستان، خراسان جنوبی، خراسان رضوی، کرمان و یزد دیده میشود. این نژاد به دلیل مقاومت بالا در برابر شرایط خشک و کمبود خوراک، همیشه تکیهگاه عشایر و روستاییان این مناطق بوده است.
ظاهر بلوچی ساده اما خاص است. پشم سفیدش در نگاه اول جلب توجه میکند و لکههای سیاه دور چشم و روی دستوپا به آن حالتی متفاوت و قابل تشخیص میدهد. سر کوچک و نیمرخ باریک حیوان، همراه با شاخهای گاهی موجود در قوچها، تصویر کاملی از این نژاد را در ذهن میسازد.
از نظر تولیدی، بلوچی در دستهی گوشتی–پشمی قرار دارد. سالانه حدود دو کیلوگرم پشم تولید میکند که در صنایع قالیبافی و نساجی ارزش بالایی دارد. در کنار پشم، توانایی تولید شیر هم دارد. معمولاً در یک دوره چهار تا پنجماهه حدود 40 تا 50 کیلوگرم شیر میدهد. همین مقدار شیر هرچند زیاد نیست، اما برای دامدار روستایی میتواند نقش مهمی در مصرف خانوار یا تولید لبنیات محلی داشته باشد.
وزن بلوچیها نسبت به نژادهای سنگینتر کمتر است. میشهای بالغ حدود 35 تا 40 کیلوگرم و قوچها اندکی بیشتر از 45 کیلوگرم وزن میگیرند. در دوره پرواربندی هم برهها بسته به شرایط تغذیه، روزانه چیزی نزدیک به 100 تا 130 گرم رشد میکنند. بازده لاشه این نژاد در حدود ۴۵ تا ۵۰ درصد است. رقمی که برای بازاری مثل شرق ایران کاملاً قابل قبول است.
یکی از ویژگیهای ارزشمند بلوچی، توانایی چندقلوزایی آن است. در بسیاری از گلههای عشایری دیده شده که میشها بهطور طبیعی دو بره به دنیا میآورند و این موضوع باعث افزایش سودآوری گله میشود. همین ویژگی است که دامداران قدیمی همیشه روی آن حساب باز کردهاند.
با این حال، مشکلاتی هم وجود دارد. طی سالهای اخیر خشکسالی و کاهش مراتع، فشار زیادی بر جمعیت گوسفند بلوچی وارد کرده است. بسیاری از دامداران محلی میگویند که تعداد گلههای بلوچی کمتر از گذشته شده و اگر مدیریت منابع طبیعی و برنامههای حمایتی جدیتر اجرا نشود، این نژاد در معرض کاهش بیشتر قرار میگیرد.
با همه این شرایط، گوسفند بلوچی همچنان یکی از ستونهای اصلی دامپروری در شرق کشور است. حیوانی مقاوم، سازگار با کمبودها و ارزشمند برای کسانی که میخواهند در شرایط سخت هم گلهای پویا داشته باشند.
گوسفند بهمئی
در دامنههای سنگی و مراتع شیبدار کهگیلویه و بویراحمد، نام بهمئی غریب نیست. دامداران محلی سالهاست با خلقوخوی این گوسفند خو گرفتهاند؛ حیوانی سازگار با شیب زمین، رفتوآمد طولانی و کمبود علوفه در تابستانهای خشک.
رنگ زمینه بیشتر بدن روشن است و روی پشم یکدست، لکههای قهوهای و سیاه به چشم میآید. این لکهها دور چشم و روی اندامها پررنگترند و همان چیزی است که گله را در نگاه اول از دیگر گوسفندان منطقه جدا میکند. قوچها چهارشانهتر دیده میشوند و میشها استخوانبندی ظریفتری دارند اما در سرما و باد کوهستان کم نمیآورند.
در فروش گوشت، بهمئی آبرو دارد. بازده لاشه معمولاً حوالی پنجاه درصد است و اگر بره با برنامه خوراکی درست به فروش برسد، بازار از کیفیت گوشت آن راضی است. از شیر هم میشود حسابی برد. در یک روز عادی حدود سیصد گرم میدهد که برای خانواده دامدار یا لبنیات محلی کفایت میکند. برههای جوان اگر جیره مرتب بگیرند روزانه نزدیک به صد و شصت گرم رشد میکنند و در پایان دوره، وزنگیری قابل قبولی نشان میدهند.
پشم سالانه هر رأس بین یک و دو کیلو میچرخد، بیشتر برای بافتهای محلی و صنایع دستی به کار میآید. وزنها هم تصویر روشنی میدهند. قوچ بالغ معمولاً تا حوالی شصت و یک کیلو بالا میرود و میشها حدود چهل کیلو هستند. این اختلاف وزن در مدیریت گله اهمیت دارد، چه در زمان جفتگیری و چه هنگام حمل و نقل.
دغدغه امروز چیز دیگری است. سالهای کمبارش و فشار چرا جمعیت بهمئی را کم کرده. بعضی گلهداران از کاهش برههای جایگزین میگویند و اینکه اگر مرتع نفس بکشد و خوراک یکنواختتر برسد، میشود دوباره دست بالا را گرفت. تجربه میگوید با آب تمیز، سایه مناسب در ظهرهای داغ، انگلزدایی منظم و تغییر تدریجی جیره از مرتع به کنسانتره، بهمئی جواب میدهد و سودش روی کاغذ هم مینشیند.
گوسفند سنگسری
وقتی پای استقامت و سازگاری به میان میآید، نام گوسفندان سنگسری در میان گوسفندان ایرانی میدرخشد. این نژاد قرنهاست در استان سمنان و اطراف تهران نگهداری میشود و به خاطر توان راهپیمایی بالا و بدنی سبک، جایگاه ویژهای بین دامداران پیدا کرده است. کوچ فصلی همچنان بخشی از زندگی این گلههاست؛ تابستانها به سمت ارتفاعات خنک دماوند و فیروزکوه میروند و زمستان را در دشتهای ورامین و کویر سمنان میگذرانند. همین رفتوآمد باعث شده سنگسریها گوسفندانی سختجان و سازگار با شرایط متغیر آبوهوایی باشند.
از نظر ظاهری، گلههای سنگسری رنگارنگاند. بدن بیشترشان سفید یا آهویی است اما سیاه هم در میانشان کم نیست. پاهای ظریف اما محکم دارند و شاخ در این نژاد بهندرت دیده میشود. برهها در بدو تولد حدود سه کیلوگرم وزن دارند، قوچها تا نزدیک پنجاه کیلوگرم رشد میکنند و میشها معمولاً به حدود سیوچند کیلوگرم میرسند.
این نژاد در رده گوسفندان گوشتی طبقهبندی میشود. گوشت آنها به دلیل چربی متعادل و بافت نرم، مشتریهای خاص خود را دارد و بازده لاشه معمولاً حدود 45 تا 46 درصد است. علاوه بر گوشت، روزانه چیزی نزدیک به سیصد تا سیصد و پنجاه گرم شیر تولید میکنند و سالانه نزدیک به دو کیلوگرم پشم میدهند که بیشتر در صنایع دستی و نساجی محلی مصرف میشود.
با وجود همه این ویژگیها، آینده سنگسری چندان روشن نیست. تغییر سبک زندگی عشایر، کاهش مراتع و مشکلات اقتصادی باعث شده جمعیت این نژاد کم شود و خطر انقراض جدیتر از همیشه باشد. با این حال، تجربه دامداران نشان میدهد اگر برنامهی تغذیه و مدیریت کوچ با دقت انجام شود، سنگسری همچنان میتواند منبعی مطمئن برای تولید گوشت در مناطق کوهستانی و نیمهخشک ایران باقی بماند.
گوسفند مغانی
در دشتهای حاصلخیز مغان و دامنههای سردسیر اردبیل و آذربایجان شرقی، گلههایی دیده میشوند که شهرتشان به خاطر گوشت مرغوب و جثهی متعادلشان زبانزد دامداران است، اینها همان مغانیها هستند. دامداران شمالغرب کشور سالهاست برای پرواربندی و فروش گوشت به این نژاد اعتماد کردهاند و بازار نیز به کیفیت لاشه آنها علاقه نشان داده است.
ویژگی بارز مغانی، بازدهی لاشه بالا است، حدود نیمی از وزن زنده به گوشت تبدیل میشود و همین موضوع باعث محبوبیت این نژاد در میان قصابان و خریداران شده است. پشم تولیدی سالانه نزدیک به 3.5 کیلوگرم است که کیفیت مناسبی برای استفاده در قالیبافی و صنایع دستی دارد. از نظر شیردهی هم عملکرد متوسطی دارد و روزانه حدود 500 گرم شیر میدهد که برای مصرف خانوادگی و فرآوردههای محلی ارزشمند است.
از نظر ظاهری، بدن مغانیها طیف رنگی متنوعی دارد، اما بیشتر به رنگ کرمی با لکههای رنگین شناخته میشوند. دنبه آنها گرد و متناسب است، بدون آنکه بیش از حد بزرگ یا سنگین باشد؛ ویژگیای که در بازار گوشت ایران امتیاز محسوب میشود.
رشد این نژاد برای دامدار قابل توجه است. برههای ششماهه معمولاً به حدود 30 کیلوگرم میرسند و در شرایط تغذیه مناسب قوچهای بالغ تا 70 الی 80 کیلوگرم و میشها نزدیک به 50 کیلوگرم وزن میگیرند. این رشد متعادل باعث شده مغانیها هم برای گلههای داشتی و هم برای پرواربندی صنعتی انتخاب خوبی باشند.
با توجه به مقاومت بدنی، بازده گوشت مناسب و سازگاری با آبوهوای سرد، گوسفند مغانی همچنان یکی از انتخابهای مطمئن برای دامداران شمالغرب کشور است؛ نژادی که اگرچه بهطور سنتی پرورش داده میشود، اما قابلیتهای بالایی برای توسعه در واحدهای نیمهصنعتی و صنعتی نیز دارد.
گوسفند مهربان
نام «مهربان» فقط یک برچسب روی شناسنامه این نژاد نیست. دامداران همدانی وقتی از تجربهی خودشان میگویند، میدانند چرا این گوسفند را به این نام میخوانند. حیوانی آرام، سازگار و در عین حال پرقدرت که دهههاست در زندگی روستاییان عمدتا غرب ایران نقش ستون اصلی را دارد.
از نظر علمی، مهربان در دستهی دنبهدار سنگینوزن طبقهبندی میشود و به عنوان یک نژاد گوشتی–پشمی شناخته میشود. بدن اغلب سفید یا شکری است و لکههای قهوهای و خاکی روی اندامها دیده میشود. قوچهای بالغ به طور میانگین به حدود 64 کیلوگرم میرسند و میشها نزدیک به 54 کیلوگرم وزن دارند؛ ابعادی که برای یک نژاد بومی قابل توجه است.
رشد و بازده اقتصادی
برههای مهربان در دوره پرواربندی، بسته به کیفیت خوراک، روزانه 120 تا 250 گرم وزن میگیرند. این نرخ رشد در عمل به این معناست که دامدار میتواند در مدت زمان کوتاه بره را به وزن مطلوب بازار برساند. بازده لاشه حدود 45 درصد گزارش شده و این موضوع باعث شده گوشت مهربان در بازارهای محلی جایگاه ثابتی داشته باشد.
تولید شیر و پشم
میانگین شیر روزانهی میشهای مهربان حدود 500 گرم است، نه بهاندازهی نژادهای شیری، اما برای اقتصاد خانوادگی و تولید لبنیات محلی اهمیت دارد. از پشم این نژاد نیز سالانه 0.6 تا 2.5 کیلوگرم برداشت میشود؛ پشمی که بیشتر در صنایع دستی و بافتهای سنتی منطقه مصرف میشود.
توان زایش و افزایش گله
یکی دیگر از شاخصههای این نژاد، نرخ دوقلوزایی است. در بررسیهای میدانی، حدود ۱۴ درصد از میشها دوقلو زایش دارند. همین ویژگی، هرچند رقم بزرگی نیست، اما در بلندمدت به افزایش بهرهوری گله کمک میکند و برای دامدار یک امتیاز واقعی محسوب میشود.
چرا نژاد مهربان اهمیت دارد؟
دامدارانی که سالها با این نژاد کار کردهاند، به یک جمعبندی مشترک رسیدهاند: مهربان گوسفندی متعادل است. نه صرفاً گوشتی است، نه صرفاً شیری؛ بلکه ترکیبی از هر سه: گوشت باکیفیت، شیر کافی برای مصرف روستایی و پشمی که بیاستفاده نمیماند. همین تعادل، همراه با جثهی درشت و قدرت سازگاری با سرما و مراتع کوهستانی، باعث شده این نژاد همچنان یکی از پایههای اصلی دامداری غرب ایران باقی بماند.
گوسفند زل
در میان نژادهای بومی ایران، زل ویژگی خاصی دارد که آن را از بسیاری دیگر جدا میکند: نبود دنبه. همین خصوصیت باعث شده دامداران شمال کشور، بهویژه در استانهای مازندران و گلستان، سالهاست به این نژاد اعتماد کنند؛ چراکه در شرایط اقلیمی مرطوب و پوشیده از مراتع جنگلی، دنبهی بزرگ نه تنها مزیتی نیست بلکه گاهی دردسرساز میشود.
زلها بیشتر در دامنه کوهها، جنگلها و نواحی کوهستانی پراکندهاند. دامنه رنگی این نژاد گسترده است؛ از سفید گرفته تا سیاه و حتی رنگهای میانه. میشها بدون شاخ هستند و قوچها به مقاومت بدنی بالا شناخته میشوند. به جای دنبه، در این نژاد دمی باریک و دنبالچهمانند دیده میشود که یکی از نشانههای اصلی شناسایی آن است.
از نظر توان تولیدی، برههای زل در دوران پرواربندی روزانه حدود 145 گرم وزن میگیرند. وزن برههای ششماهه به طور میانگین نزدیک به 25 کیلوگرم است. قوچهای بالغ معمولاً به حدود 52 کیلوگرم میرسند و میشها نزدیک به 37 کیلوگرم وزن دارند. پشم سالانهی این نژاد بین 1.5 تا 2 کیلوگرم است و طول الیاف آن میتواند تا حدود 12.5 سانتیمتر برسد؛ پشمی که بیشتر برای مصارف محلی و صنایع دستی استفاده میشود.
برای دامداران شمالی، زل تنها یک منبع گوشت نیست. سازگاری بالای این گوسفند با مراتع جنگلی و شرایط رطوبتی خاص منطقه باعث شده نگهداری آن کمهزینهتر باشد. بازده گوشت، جثهی متوسط و نیاز کمتر به مدیریت سنگین، از زل گزینهای مناسب برای دامداریهای سنتی و نیمهسنتی ساخته است.
با اینکه نژاد زل شاید بهاندازهی افشاری یا مهربان شهرت ملی نداشته باشد، اما در اقتصاد محلی شمال کشور نقشی حیاتی دارد. بسیاری از خانوادهها در روستاهای مازندران و گلستان هنوز هم بخش مهمی از درآمد و امنیت غذاییشان را از گلههای زل به دست میآورند.
گوسفند کردی
کردستان و ایلام سالهاست زیستگاه اصلی گلههای کردیاند. این نژاد به خاطر جثهی متعادل، دنبهی سبک و توانایی سازگاری با شرایط متفاوت کوهستان و دشت، جایگاه مهمی در دامداری غرب کشور دارد. دامداران محلی از آن به عنوان نژادی قابل اعتماد یاد میکنند. حیوانی که هم گوشت مناسبی میدهد و هم در برابر کمبود علوفه و سختی مرتع دوام میآورد.
کردیها در دستهی دنبهدار سبکوزن طبقهبندی میشوند و به عنوان نژاد گوشتی شناخته میشوند. رنگ بدن معمولاً تیره است. بیشتر طیفهای قهوهای و سیاه در گلهها دیده میشود. قوچهای بالغ حدود 52 کیلوگرم و میشها نزدیک به 45 کیلوگرم وزن دارند. اعدادی که آنها را در ردهی گوسفندان با وزن متوسط به بالا در میان نژادهای ایرانی قرار میدهد.
از نظر تولیدی، گوسفند کردی توان رشد روزانهی حدود 160 گرم در دوره پرواربندی دارد و همین موضوع آن را به گزینهای مناسب برای پرورش گوشتی تبدیل کرده است. نرخ دوقلوزایی در این نژاد حدود 10 درصد گزارش شده است. میشها روزانه نزدیک به نیم کیلو شیر تولید میکنند و سالانه حدود 2 کیلوگرم پشم میدهند. پشم کردی هرچند مرغوبیت بالایی مانند نژادهای پشمی ندارد، اما برای بافت محلی و مصرف سنتی ارزشمند است.
از نظر زیستمحیطی، کردیها به دو تیپ اصلی تقسیم میشوند:
- کردی کوهستانی: مقاومتر و سازگار با چراگاههای سخت و ناهموار.
- کردی دشتی: کمی درشتتر و مناسب برای چرا در دشتها و مراتع باز.
تجربه دامداران نشان داده که این نژاد با توقع کم نسبت به خوراک، میتواند حتی در شرایط محدودیت علوفه هم به زندگی ادامه دهد. همین ویژگی باعث شده پرورش آن در مناطق کمبرخوردار غرب کشور همچنان ادامه داشته باشد و گلههای کردی بخشی از امنیت غذایی خانوارهای روستایی را تأمین کنند.
گوسفند شال
گوسفندان شال از سنگینترین نژادهای بومی ایران است که بیشتر در استان قزوین پرورش داده میشود. این نژاد به دلیل دوقلوزایی بالا، رشد سریع در میان دامداران به عنوان نژادی گوشتی و اقتصادی شهرت دارد.
برههای شال در بدو تولد سیاهرنگ هستند و با رشد به خاکستری تغییر رنگ میدهند و لکهی سفید روی پیشانی ظاهر میشود.
برای دامدارانی که به دنبال سودآوری در پرواربندی و افزایش بهرهوری گله هستند، گوسفند شال یکی از بهترین گزینههاست. نژادی با گوشت مرغوب، رشد سریع و توانایی زایش بالا.
گوسفند سنجابی
نوعی خاصی از نژادهای گوسفندان ایرانی که در استان کرمانشاه پراکنش دارند و جزو گوسفندان دنبه دار و سنگین محسوب می شوند. گوسفندان سنجابی گوشت و پشم خوبی نیز تولید می کنند که بازده لاشه آن 50 درصد و میزان شیری که می توانند در طول روز تولید کنند 685 گرم می باشد.
رنگ این گوسفند سنجابی سفید یا نخودی و دارای لکه های قهوه ای در صورت می باشند .وزن نر بالغ گوسفندان سنجابی چیز در حدود 57 کیلوگرم و ماده 54 کیلوگرم می باشد.
نژادی سنگین وزن و دنبه دار است که برای تولید گوشت و پشم مناسب می باشد. گوسفند سنجابی نژادی مطرح و پر طرفدار در استان کرمانشاه می باشد. پرورش این نژاد برای مناطقی که دشتی هستند مناسب است.توانایی تولید شیر با میزان درصد چربی خوب را دارد و در برابر انواع بیماری ها نیز از مقاومت کافی برخوردار است.
وزن قوچ بین 75 تا 80 کیلوگرم ، وزن میش حدود 55 تا 60 کیلوگرم روزانه حدود 600 گرم شیر توانایی تولید شیر با کیفیت را دارند البته در صورت داشتن تغذیه و مراقبت های اصولی وزن بره های تازه متولد شده نسبت به سایر نژاد ها بالاتر است پشم تولید شده این دسته از حیوانات به دلیل رنگ پذیر و بودن و داشتن میزان قطر مناسب برای صنایع مختلف از جمله قالیبافی بسیار مناسب است.
درصد دوقلوزایی در این گوسفندان چیزی در حدود 20 درصد است .دست و پای کشیده ای و چشم های برجسته و داشتن قوس بر روی پیشانی از نشانه های نژادی سنجابی می باشد. دنبه گوسفندان سنجابی تا مفصل خرگوشی این حیوان کشیده می شود.میزان پشم تولیدی بین 3 تا 4 کیلوگرم است.
گوسفند قشقایی
این نژاد از گوسفندان ایرانی است که در استان های فارس و کهکیلویه و بویراحمد یافت میشوند. غالبا به رنگ قهوه روشن هستند. قوچ گوسفندان قشقایی دارای شاخ می باشد و وزنی بین 50 تا 75 کیلوگرم را دارند .میش ها قشقایی نیز در هنگام بلوغ حدود 54 کیلوگرم وزن دارند. در صورت استفاده از علوفه مغذی روزانه می توانند تا حدود 180 گرم وزن ، در دوره پرواربندی اضافه کنند. به صورت کلی در دسته گوسفندان گوشتی طبقه بندی میشوند.
گوسفند قشقایی در هنگام تولد که حدود 4 کیلوگرم وزن دارند ، تا حدود شش ماه به رنگ قهوه ای می باشند و بعد از این مدت رنگ آنهاکم کم به رنگ شکری تبدیل میشود. متاسفانه در این نژاد نرخ دوقلوزایی بسیار پایین است و همچنین سالیانه در گوسفندان قشقایی چیزی در حدود 1 تا 2 کیلوگرم میباشد.
گوسفند ماکویی
گوسفندان ماکویی از نژادهای مطرح دامی در استان های آذربایجان شرقی و همچنین آذربایجان غربی به شمار می آیند. میزان وزن گوسفندان پروار شده در این نژاد بین 55 تا 65 کیلوگرم می باشد. سفید رنگ می باشند و توانایی تولید محصولات دامی با نرخ بازده ای بالایی را دارند. شما می توانید در بخش های مختلفی از بدن این نژاد لکه هایی مشکی رنگ را مشاهده کنید. روزانه می توانند حدود 650 گرم شیر تولید کنند و در دوران پرواربندی در حدود 250 گرم افزایش وزن داشته باشند.
رنگ سفید و کیفیت بالای پشم گوسفند ماکویی سبب شده است تا بیشتر از پشم سایر نژادها مورد استفاده در صنایع ریسندگی و پشم بافی و … قرار گیرد.
نرخ تبدیل نژاد گوسفند ماکویی در حد متعادلی است و در کل جزو نژادهای پشمی و گوشتی مناسب قرار می گیرد . در شهرستان های استان های آذربایجان غربی و شرقی پرورش این نوع نژاد بیشتر از سایر نژادها میباشد.
با روش های پیش گیری و درمان بیماری های گوسفندی در این مطلب آشنا شوید.
گوسفند فراهانی
گوسفندان فراهانی، گوسفندان سفید رنگ با قسمت هایی سیاه رنگ در دور چشم و پوزه هستند که در مناطق استان مرکزی از تراکم تعداد راس بالایی برخوردار هستند . به طور متوسط روزانه 0.5 کیلوگرم شیر تولید می کنند و 210 گرم افزایش وزن در دوران پروار بندی دارند. وزن گوسفندان در این نژاد بین 42 کیلوگرم ماده و 55 کیلوگرم برای نر است.
گوسفند تالشی
گوسفند تالشی بیشتر در استان های شمالی کشور به خصوص در استان گیلان یافت می شود. رنگ گوسفند تالشی کرم روشن است. شیر تولیدی روزانه حدود 300 گرم است. وزن دام بالغ 47 تا 43 کیلوگرم متغیر است . و روزانه می تواند 120 گرم نیز وزن بگیرد.
گوسفند فشندی
در دامنههای ساوجبلاغ و طالقان، نام فشندی همیشه با گوسفند گره خورده است. این نژاد بومی با جثهای متوسط، سالهاست که منبع اصلی گوشت و شیر در بخشهایی از استان البرز و مناطق مرتفع اطراف آن مانند کرج، کندوان و شمیرانات به شمار میرود.
ویژگیهای ظاهری
رنگ بدن گوسفندان فشندی متنوع است؛ از کرم و قهوهای روشن تا قهوهای تیره و حتی قرمز. بر روی سر بسیاری از آنها لکه سفید دیده میشود که گاهی کوچک و گاهی گستردهتر است. برخی قوچها نیز شاخ دارند، در حالی که بیشتر میشها بیشاخاند. وزن برهها در زمان تولد حدود 4 کیلوگرم است و همین شروع متعادل نشاندهندهی پتانسیل رشدی مناسب در این نژاد است.
توان تولیدی
رشد و پرواربندی: برههای فشندی در دوره پرواربندی میتوانند روزانه تا 150 تا 250 گرم وزن اضافه کنند. وزن نرهای یکساله به طور میانگین حدود 74 کیلوگرم و مادهها نزدیک به 55 کیلوگرم است.
تولید شیر: در یک دوره شیردهی، میشهای فشندی بین 90 تا 100 کیلوگرم شیر تولید میکنند. این مقدار برای مصرف خانوار روستایی و تهیه لبنیات محلی اهمیت زیادی دارد.
پشم: تولید سالیانهی پشم در این نژاد حدود 1 تا 1.5 کیلوگرم است که بیشتر در صنایع دستی و بافتهای محلی به کار میرود.
قابلیتهای اکولوژیک و اقتصادی
یکی از مزیتهای بزرگ این نژاد، توانایی چرا در شرایط متفاوت است. فشندیها چه در دشتهای باز و چه در ارتفاعات کوهستانی میتوانند چرا کنند و همین ویژگی آنها را به نژادی سازگار و اقتصادی برای مناطق متنوع البرز بدل کرده است. علاوه بر این، مقاومت بدنی بالای آنها در برابر شرایط سخت محیطی، نگهداری و پرورش این گوسفند را برای دامداران سادهتر میکند.
گوسفند زندی
گوسفند زندی از دیگر نژادهای بومی ارزشمند ایران است که بیشتر به خاطر پوست مرغوب و گوشت باکیفیتش شناخته میشود. پوست این نژاد به دلیل نرمی، لطافت و تنوع رنگی، در تولید لباس و صنایع چرمی کاربرد فراوان دارد و همین موضوع، آن را از بسیاری دیگر از نژادهای ایرانی متمایز میکند.
ویژگیهای ظاهری و رنگ
برههای زندی در بدو تولد به رنگ سیاه هستند، اما با گذشت چند ماه رنگ بدنشان تغییر میکند و طیف رنگی بین قهوهای روشن تا نقرهای به خود میگیرند. این تغییر رنگ یکی از مشخصههای بارز نژاد زندی است که تشخیص آن را برای دامداران سادهتر میکند.
پراکندگی جغرافیایی
بیشترین تراکم گلههای زندی در مناطق قم، دماوند، ری، ورامین و ساوه دیده میشود. شرایط اقلیمی متنوع این مناطق باعث شده زندیها بهخوبی با محیطهای مختلف سازگار شوند و مقاومت بالایی در برابر تغییرات آبوهوایی داشته باشند.
توان تولیدی
- وزن و رشد: برههای زندی در زمان تولد بین 2.5 تا 4 کیلوگرم وزن دارند و در دورهی بلوغ به حدود ۵۰ کیلوگرم میرسند.
- بازده لاشه: این نژاد بازده لاشهای در حدود 46 درصد دارد که برای بازار گوشت رقم مناسبی است.
- تغذیه و نگهداری: زندیها بهعنوان نژادی کمتوقع شناخته میشوند؛ یعنی برای رشد و تولید به خوراک پیچیده نیاز ندارند و در شرایط مرتعی هم بهخوبی رشد میکنند.
اهمیت اقتصادی
ترکیب پوست مرغوب، گوشت مناسب و سازگاری با شرایط محیطی باعث شده نژاد زندی جایگاه ویژهای در دامداری ایران داشته باشد. بسیاری از دامداران مناطق مرکزی کشور این نژاد را بهدلیل کمتوقع بودن و سودآوری چندجانبه، انتخابی مطمئن برای پرورش میدانند.
گوسفند تالشی
اگر در جادهی حیران یا روستاهای کوهپایهای تالش قدم بزنید، گلههایی را میبینید که به راحتی روی شیبهای سبز و مهگرفته حرکت میکنند. این همان گوسفند تالشی است؛ نژادی بومی که سالها با شرایط خاص آبوهوای شمال ایران خو گرفته و به خاطر گوشت مرغوبش شهرت دارد. دامداران شمال کشور میگویند تالشیها به مراتع کوهستانی و آبوهوای مرطوب «عادت کردهاند» و همین باعث شده نگهداریشان آسانتر باشد. گوشت آنها هم به خاطر بافت نرم و طعم ویژهای که دارد، در بازارهای محلی مثل تالش و آستارا خواهان زیادی پیدا میکند.
ویژگیهای ظاهری
تنوع رنگ این نژاد گوسفند ایرانی زیاد نیست. بیشتر به رنگ سیاه یا نخودی روشن دیده میشوند. جثهی آنها متوسط است و اندامی متناسب دارند که حرکت در مراتع کوهستانی و جنگلی را برایشان آسان میکند. برهها در زمان تولد حدود 3.1 تا 3.2 کیلوگرم وزن دارند.
توان تولیدی
بازده لاشه: حدود 50 درصد است که نشاندهندهی کارایی خوب این نژاد در تولید گوشت است.
وزن زنده: گوسفند بالغ تالشی معمولاً به 45 کیلوگرم میرسد؛ عددی که با وجود متوسط بودن، برای شرایط مرتعی منطقه مطلوب به حساب میآید.
گوسفند افشاری
برای کسب اطلاعات بیشتر درباره خصوصیات گوسفندان افشاری می توانید از مقاله مرتبط به آن دیدن کنید.
دستهبندی نژادهای گوسفندان ایرانی
نژادهای گوسفندان ایرانی را میتوان بر اساس کارکرد، اقلیم زیستی و ویژگیهای ژنتیکی به چند دسته کلیدی تقسیم کرد. برخی نژادها مانند افشاری، شال و مهربان به دلیل سرعت رشد و ضریب تبدیل غذایی بالا بیشتر در گروه گوشتی قرار میگیرند. نژادهایی همچون مغانی و زندی علاوه بر گوشت، پوست و پشم ارزشمندی دارند و در دسته دو منظوره محسوب میشوند. در مقابل، نژادهایی مثل بلوچی یا سنگسری بهخاطر مقاومت بالا در برابر کمبود منابع غذایی و شرایط خشک، بیشتر در گروه سازگار با اقلیم سخت جای میگیرند. همچنین نژادهایی نظیر قزل یا افشار در حوزه اصلاح نژادی به دلیل ژن چندقلوزایی اهمیت ویژهای پیدا کردهاند. بنابراین تقسیمبندی علمی نژادها نهتنها به شناخت بهتر توان تولیدی آنها کمک میکند، بلکه راهنمایی عملی برای انتخاب مناسبترین نژاد در مناطق مختلف ایران فراهم میسازد.
اهمیت شناسایی بهترین نژاد گوسفندی در ایران
ایران به دلیل تنوع اقلیمی، میزبان دهها نژاد مختلف گوسفند است. اما همهی این نژادها برای یک هدف یا یک منطقه مناسب نیستند. انتخاب نژاد درست، میتواند تفاوت بزرگی در سودآوری و پایداری دامداری ایجاد کند. برای همین است که دامداران باتجربه همیشه قبل از خرید یا توسعه گله، به ویژگیهای نژاد توجه ویژه دارند.
اگر هدف پرورش گوشت باشد، نژادهایی با رشد سریع و بازده لاشه بالا ارزش بیشتری دارند. در مقابل، اگر تولید شیر یا پشم در اولویت باشد، باید سراغ نژادهایی رفت که در این زمینه توان بالاتری دارند. انتخاب نژاد اشتباه نهتنها باعث هدر رفت سرمایه میشود، بلکه از نظر اقتصادی هم بهرهوری گله را پایین میآورد.
با پیشرفت دانش دامپروری، اصلاح نژاد گوسفندان هم مورد توجه قرار گرفته است. هدف این اصلاحات چیزی جز افزایش راندمان نیست؛ راندمانی که میتواند خودش را در چند زمینه نشان دهد:
- بهبود ضریب تبدیل خوراک به گوشت یا شیر
- مقاومت بیشتر در برابر بیماریها
- سهولت فروش و بازارپسندی محصولات تولیدی
به بیان ساده، شناسایی بهترین نژاد گوسفند و سرمایهگذاری روی آن، اولین قدم برای داشتن یک دامداری پایدار و سودآور است. انتخاب درست یعنی هماهنگی بین نژاد، اقلیم منطقه و هدف پرورش؛ چیزی که میتواند سالها آیندهی کاری دامدار را تضمین کند.
دنبه در گوسفندان ایرانی
وقتی از گوسفند ایرانی صحبت میکنیم، اولین ویژگیای که به ذهن میرسد دنبه است. تقریباً تمام نژادهای بومی کشور، بهجز گوسفند زل در شمال ایران، دارای دنبه هستند. این بخش از بدن نتیجهی یک مسیر تکاملی طولانی است، جایی که گوسفندان برای ذخیره انرژی و بقا در شرایط سخت مرتعی، چربی مازاد را در این ناحیه جمع کردهاند.
دنبه در حقیقت یک انبار انرژی طبیعی است. زمانی که خوراک کافی در دسترس نباشد، بدن گوسفند از این ذخایر برای ادامه حیات استفاده میکند. به همین دلیل در بیشتر نژادهای ایرانی، بهویژه در مناطق خشک و نیمهخشک، دنبه به بخشی ضروری از بدن حیوان تبدیل شده است. جالب است بدانید وزن دنبه در بعضی نژادها میتواند تا 30 درصد از وزن کل بدن برسد.
در مقابل، گوسفند زل که در مناطق همیشه سبز و پرمرتع شمال کشور تکامل یافته، نیازی به چنین ذخیرهگاه بزرگی نداشته است. محیط غنی و دسترسی مداوم به علوفه باعث شده این نژاد بدون دنبه باقی بماند و تنها یک دم باریک و دنبالچهمانند داشته باشد.
از نظر ظاهری، گوسفندان دنبهدار بهخصوص در نژادهای گوشتی، اندامی حجیمتر دارند. کمر پهن، گردن تنومند، سینه و رانهای درشت از مشخصههای بارز این گروه است. همین ترکیب بدنی باعث شده گوشت بیشتری تولید کنند و ارزش اقتصادی بالاتری برای دامدار داشته باشند.
دنبه نهتنها از نظر فیزیولوژیکی مهم است، بلکه در فرهنگ غذایی و اقتصاد دامداری ایران نیز نقشی پررنگ دارد. برای همین شناخت جایگاه دنبه در نژادهای مختلف، هم به دامدار کمک میکند تا گله را بهتر مدیریت کند و هم به مصرفکننده دید بهتری نسبت به کیفیت گوشت میدهد.